یادداشت ارسالی به قلم حسن رضایی
نفت ساران؛
این روزها و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، بار دیگر نام آنچه احمدی نژاد خوانده می شود با همه حواشی و حرف و حدیث هایی که درباره وی وجود دارد، بر سر زبان ها افتاده است. اگر به خاطر داشته باشید، دوازده سال پیش زمانی که وی برای اولین بار در انتخابات ریاست جمهوری اعلام نامزدی کرد و برخی از حرف های دل مردم را بر زبان آورد و در ادامه با حمایت های پشت پرده ناگهان از یک فرد ناشناخته که حتی در ابتدا پوستر رنگی در تبلیغات انتخاباتی نداشت، به یک پدیده و به گفته برخی به پدیده هزاره سوم تبدیل شد.
برخی محافل هوادار وی آنقدر او را باد کردند که حتی خودش هم باورش شد یک پدیده است. احمدی نژاد با این «به به و چه چه ها» آنقدر دچار خودبزرگبینی شد که حتی با بالاترین ردههای نظام در افتاد و ماجرای خانه نشینی یازده روزه وی و نیز ماجرای انتصاب مشائی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور از نمونه های آن است.
این کار تا جایی پیش رفت که حتی برخی افراد به الگوبرداری از برخی ظواهر وی پرداختند و مثلا چیزی به نام کاپشن احمدی نژادی در جامعه رواج پیدا کرد و برخی به پوشیدن کاپشنی شبیه کاپشن وی افتخار می کردند و شاهد بودم که در یکی از کنفرانس های خبری، خبرنگار قبل از طرح سوال خود به پوشیدن کاپشن موسوم به کاپشن احمدی نژادی اشاره و به آن افتخار کرد.
احمدی نژاد با رفتار عوامفریبانه یا به عبارت دیگر پوپولیستی توانست خود را در دل توده مردم جا کند و با برخی اقدامات از همین دست مثل توزیع یارانه حمایت بخش عمده ای از جامعه را به دست آورد. البته وی در این راه از حمایت های گسترده نهادهای مختلف حاکمیت برخوردار بود که اگر اینگونه نبود حتی مجال شرکت در انتخابات را هم پیدا نمی کرد و در مصاف با رقبا با تلنگری از میدان رقابت بیرون می افتاد و به مصداق مثل معروف «نه خانی آمده و نه خانی رفته» تبدیل می شد.
احمدی نژاد که در شرایط خاصی با حمایت های گسترده به میدان آمد، پس از به قدرت رسیدن به حامیان خود و جناحی که به آن وابسته بود پشت کرد و نشان داد که به شدت اهل نمک خوردن و نمکدان شکستن است. وی نشان داد که خیلی زود خودش را در برابر شعارهای «زنده باد زنده باد» می بازد و به اصطلاح خودش را گم می کند.
اما امروز (چهارشنبه ۲۳ فروردین) وی پس از اما و اگرهای فراوان و صحبت هایی که در پی توصیه مقام معظم رهبری درباره نداشتن برنامه برای شرکت در انتخابات، ایراد کرد در میان شگفتی همگان در محل ثبت نام وزارت کشور حاضر شد و برای انتخابات ثبت نام کرد.
اکنون این سوال مطرح می شود که آیا می توان به کسی که حتی برای حرف خودش ارزش قائل نیست اعتماد کرد؟ چرا احمدی نژاد برای پاسخ دادن به شبهه هایی که درباره عملکرد دولت وی مطرح است چهار سال صبر کرد و در آستانه انتخابات برای پاسخ دادن به این ابهامات و به قول خودش اتهامات دست به کار شد؟
آیا جز این است که روی ضعف حافظه تاریخی مردم حساب کرد و تصمیم گرفت در پایان دوره رئیس جمهور پس از خود، به این به اصطلاح اتهامات پاسخ دهد تا هم از ضعف حافظه تاریخی مردم و هم از نارضایتی هایی که معمولا در پایان دوره هر مسئولی وجود دارد، استفاده کرده باشد.
احمدی نژاد به رغم توصیه راس نظام در خصوص جلوگیری از چندقطبی شدن جامعه قدم در رقابت های انتخاباتی گذاشت و با این کار نشان داد که عملا و به رغم ادعاهای خود و ولایت پذیری که در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری در سال ۸۴ با بوسیدن دست رهبر از خود نشان داد و همین دست بوسی را نیز در مراسم تنفیذ حکم دوم در سال ۸۸ به بوسیدن شانه رهبر تقلیل داد، نه ولایت پذیر است و نه به جلوگیری از چندقطبی شدن جامعه اهمیت می دهد. آنچه برای او اهمیت دارد این است که به شیوه ای ماکیاولیستی به هدف خود برسد حال به هر قیمتی که می خواهد باشد.
احمدی نژاد به ضعف حافظه تاریخی مردم به شدت باور دارد و به همین علت صد درصد اطمینان دارد مردم عملکرد و بدعهدی های وی را فراموش کرده اند. فراموش کردند که وی با شعار ریشه کن کردن فساد و افشای اسامی مفسدان اقتصادی سوار بر مرکب قدرت شد ولی آنچه از این رهگذر نصیب مردم شد فقط این ادعا بود که فهرست مفسدان اقتصادی در جیب اوست غافل از این که بسیاری از مفاسد اقتصادی در دوره وی اتفاق افتاد و بسیاری از مفسدان از اطرافیان وی بودند و هر روز تمام قد در برابر وی رژه می رفتند و تنها کاری که از دست وی برای آمد این بود که به عمد یا غیرعمد مدعی افشای اسامی آنها شود. از این رهگذر می توان نتیجه گرفت که او خودش شریک دزد و رفیق قافله بود.
احمدی نژاد در یک چیز تبحر زیادی دارد و آن جنگ روانی و به هم ریختن قاعده بازی است و یکی از تناقض هایی که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد حمایت وی از مدرک جعلی یکی از وزرای دولت خودش (مرحوم کردان) بود. وی در حالی از مدرک جعلی وی حمایت می کرد که پیشتر در مناظره تلویزیونی با یکی از نامزدهای انتخابات در سال ۸۸ موضوع مدرک جعلی همسر این نامزد را مطرح کرد.
با این تفاوت که جعلی بودن مدرک وزیر تحت حمایت احمدی نژاد ثابت شد اما جعلی بودن مدرک همسر آن نامزد هنوز و با گذشت هشت سال از طرح آن در مناظره انتخاباتی مسکوت مانده است که اگر احمدی نژاد سندی دال بر جعلی بودن مدرک وی در اختیار داشت از ارائه آن دریغ نمی کرد.
با این تفاصیل ایجاب می کند مردم فهیم با موضعگیری مناسب در انتخابات، نشان دهند حافظه تاریخی آنها خوب کار می کند و بدعهدی ها را هرگز فراموش نمی کنند و آزموده را دوباره نمی آزمایند.
Warning: Use of undefined constant getILikeThis - assumed 'getILikeThis' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home/naftsara/public_html/1111/wp-content/themes/bayan/single-1.php on line 73