اهم سخنان بهمنش کارشناس ضدتروریست بهشرح زیر است:
– در وزارت اطلاعات بسیاری از اقدامات قابل پخش نیست، دهها و صدها پرونده مثل مالک ریگی داشتهایم که به نتیجه رسیدهاند اما بهخاطر برخی معذورات اطلاعرسانی نمیکنیم.
– خیلی سالها پیش مسئله تروریسم را در منطقه پیشبینی کرده بودیم ولی چون برخی تروریسم خوب و بد را پیش کشیدند باعث شد در بحث تروریستها به مشکل بربخوریم، من از دوره نوجوانی با مشی تروریسم آشنا بودم و بیش از ۵۰ سال عمرم را به این مسئله اختصاص دادم.
– امروز تروریسم جدیدی در منطقه مطرح میشود که رویکرد خشنی را دارد، یادم است مرحوم پرورش گفت “ما میتوانستیم خسروداد را ترور کنیم. برای ما مهم بود که یکی از یاران نزدیک شاه را ترور کنیم” وقتی مرحوم پرورش نزد امام رفت و موضوع را مطرح کرد ایشان مخالفت کردند و گفتند این روش مناسب نیست، همیشه گروههای چپ مارکسیستی وقتی درگیر میشدند برایشان مهم نبود که مردم مورد آسیب قرار گیرند. معتقد بودند خشونت ضرورت مبارزه است و متأسفانه این اتفاقات رشد کرد و امروز گروههایی مثل تروریستهای فعلی رشد کردند که بهراحتی به خود اجازه میدهند مردم را بکشند.
– تروریستها صاحب سبک هستند، هر گروهی برای خود مشیی دارد، اصطلاحاً میگوییم سبک این گروه توجه به افکار عمومی است یا سبک فلان گروه انجام عملیات وحشیانه است. یا برخی گروههای تروریستی داریم که خودشان را مربوط به خردهجنبشهایی میدانند. برخی هم اصطلاحاً هدف حکومتی و کسب قدرت ندارند صرفاً میخواهند انتقامگیری کنند. بر همین اساس شاید عجیب باشد فردی که در اروپا حداقل امکانات را دارد به داعش تمایل نشان میدهد، نیت برخی گرفتن انتقام است.
– طی سالهای گذشته به گروههایی برخورد کردیم که از مکتب طالبان نقش گرفتند، بسیاری که امروز مواد مخدر به اروپا میفرستند هدفشان حکم جنگ دارند، میگویند “آنها ما را بمباران میکنند اما چون ما توان بمباران آنها را نداریم لذا مواد مخدر به آنجا میفرستیم”.
-کتاب بر فراز قندهار نقل خاطرات فردی است که با بنلادن زندگی کرده، توصیه میکنم دوستان من در رسانهها این کتاب را بخوانند که چطور جوانان جذب گروهکهای تروریستی میشوند و ظرف چند سال دست به آدمکشی میزنند.
– عبدالمالک ریگی با ۱۲ سال سن به افغانستان رفت، همه زندگی او کشت و کشتار بود و این کشتار را برای خود مقدس میدانست. ریگی تعریف میکرد “ما را در بشکههای ۲۲۰لیتری میانداختند و از سر کوه در برف زمستان تا انتهای کوه قل میدادند”. خوب، معلوم است از این فضا چهکسی بیرون میآید. کسی بیرون میآید که چنین سابقه آدمکشی داشته باشد.
– خیلیها هستند که با جمهوری اسلامی ایران مخالفند اما برای خود حد و حدودی قائلند اما امثال مالک ریگی هیچ حد و حدودی نداشت و حقیقتاً پرورش یافته مکتب طالبان در افغانستان بود.
– ریگی اولین کارش را با گروگانگیری شروع کرد و کمکم تبدیل به یک گروه سازمان یافته شدند، رفتهرفته نیز انگیزه مذهبی پیدا کردند و با ورود به پاکستان به اقدامات ضدانسانی دست زدند.
– از سفارت آمریکا در اسلامآباد با ریگی ارتباط میگیرند و از آنجا میخواهند با آمریکاییها همکاری کنند. آمریکاییها نیز خودشان میخواستند که با او کسی کار کنند و به قدرت او اعتقادی نداشتند بلکه مقطعی میخواستند از او استفاده کنند.
– وقتی با گروه تروریستی که پایگاهش خارج از کشور است بخواهی مقابله کنی کار سخت میشود چراکه کشور مقابل باید همکاری کند، که در این مورد بسیاری از کشورها با ما همکاری نکردند یا توان همکاری را نداشتند و یا نمیخواستند کار کنند.
– مدتی را در دره اسماعیلخان پاکستان بودیم، با آنها زندگی کردیم، میدانیم چه اوضاعی داشت، چگونه رشد میکردند و تربیت میشدند، وقتی با چنین کشورهایی روبهرو میشویم چگونه میتوان با تروریستها مقابله کرد، هیچ راهی نمیماند جز اقدامات پیچیده اطلاعاتی، یعنی یک کار عمیق و نفوذی انجام داد.
– مردم بلوچ بهخلاف آنچه گفته میشود انسانهای شریف و متدینی هستند، بلوچ با آمدن مالک میتوانست تبدیل به موصل شود، و این ظرفیت را داشت اما انسانهای فهمیده و شریفی در آنجا زندگی میکنند که در این مسئله به ما کمک کردند، نیروهای بومی آنجا کمک شایانی به ما کردند.
– مرزها را نمیشود بست و باید روابط دوسویه وجود داشته باشد لذا مرزها را امن کردیم و بهسراغ کارهای اطلاعاتی رفتیم. هدف ما در کارهای اطلاعاتی این است که کمترین آسیب را مردم غیرنظامی بکشند.
– وقتی قرار بود مالک از دوبی به قرقیزستان برود همان روز مطلع شدیم که نماینده آمریکا در افغانستان وارد قرقیزستان شده که با دستگیری مالک او بدون هیچ تماس و دیدار با کسی قرقیزستان را ترک کرد.
– به بسیاری از کشورهای اروپایی گفتیم “موقعی که طالبان با ما درگیر میشد او را تروریست نمیدانستید اما وقتی با شما درگیر شد به او تروریست گفتید، امروز هم در قضیه داعش اشتباه کردهاید و داعشی که ساختهاید از کنترلتان خارج شده است”.
– برخی کشورها میتوانند از تروریست بهعنوان ابزار در برابر رقبای خود استفاده کنند، هر کس که فکر میکند میتواند با تروریزم همکاری داشته باشد اشتباه میکند چرا که آنها فقط افکار و روش خودشان را قبول دارند و با هر کسی که در مقطعی اتحاد تاکتیکی با او داشته زمانی علیه او به پا میخیزد.
– در بحث ریگی از بسیاری از کشورهای همسایه خواستیم که کمک کنند، یا بهانه آوردند یا نخواستند که کمک کنند، به هر حال خوشحال بودند که گروهی در مقابل ایران اقدام تروریستی میکنند، اما با تجربه خود عملیات پیچیدهای را ساماندهی کردیم و در نهایت عبدالمالک ریگی را در کشور به زمین نشاندیم که در تاریخ عملیاتهای هوایی بیسابقه بود. اساساً نشاندن هواپیمای مسافربری کار سختی است و احتمال میدادیم که خلبان به زمین ننشیند، لذا یک کار بسیار سختی را انجام دادیم.
– وقتی دستگیری رخ داد مهم بود که موضوع مدیریت شود، ادعا شد که آمریکاییها در این قضیه همکاری کردند اما این گونه نبود، این کار را کاملاً بهسبک ایرانی انجام دادیم و برندش متعلق به ماست و اگر بقیه هم بخواهند ما میتوانیم کمک کنیم.
– فردی را دستگیر کرده بودیم که یک آدمکش حرفهای بود، سربریدن برای او یک تفریح شده بود اما باید با او صحبت میکردیم، من یک راه بلد بودم که با او بتوانم صحبت کنم و آن این بود که او را به زندگی عادیاش برگردانم.
– مالک ریگی موقع دستگیری شروع به گریه کردن کرد، در یک جلسه به او گفتم “تو هم مثل ما هستی. ما هم مسلمان هستیم و تو هم مسلمانی اما تو مدام در بیابانها آواره بودی و میخواهم تو را از آوارگی دربیاورم” و او بلافاصله گریه کرد.
– خیلی وقتها مالک ریگی را پیدا میکردیم و تلفنی با او صحبت میکردیم تا او را آرام کنیم که دیگر آدم نکشد. ما از هر روشی استفاده میکردیم که آدم نکشد. برای او جالب بود که پس از دستگیری کسی در مقابل او قرار داشت که قبلاً با او تلفنی صحبت کرده بود.
– مالک انسان خودشیفتهای بود میگفت “باهوشترین روحانی اهل سنت هستم” او اعتقاد داشت که شیعه کافر است و مسلمان نیست اما با صحبتهایی که ما کردیم در نهایت قبول کرد که اشتباه میکند. ما اطلاعاتی از ریگی نمیخواستیم، ما از او میخواستیم استفاده کنیم تا عبرتی برای کسانی باشد که قصد ورود به این عرصه را دارند. فیلمهایش را برای همگروههایش فرستادیم که برای برخی تأثیر داشت و برای برخی بیتأثیر بود.
– ادعا کردند که ریگی با آمپول صحبت کرده است، اگر قرار بود با آمپول کسی صحبت کند که الآن در گوانتانامو همه باید صحبت میکردند. ما سبک اخلاق اسلامی را در برابر تروریستها اجرا میکنیم و چنین سبکی هیچ کجای دنیا رایج نیست.
– برادر ریگی در یکی از کشورهای خارجی دستگیر شده است و تلاش داریم او را به کشور بازگردانیم.
– مالک ریگی آنقدر منفعتطلب بود که حتی برادر نوجوان خود را به عملیاتهای انتحاری فرستاده بود تا تشویقی برای دیگران باشد. همه برادران او در درگیریهای افغانستان کشته شدند، ما فیلمهایی از جنایت مالک داریم که نمیتوانیم پخش کنیم.
– ریگی ما را متهم میکرد که “شما از شیعیان افراطی هستید” اما بعدها متوجه اشتباه خود شد. البته ما مخالف هرگونه افراط هستیم اما جالب است که عربستان سعودی هیچگاه با شیعیان تندرو و یا همان شیعیان انگلیسی مقابله نمیکند چون فهمیدند که روش ما باعث وحدت میشود اما روش آنها باعث شکاف.
– مالک میگفت که ایران مخالف بلوچ است، به او ثابت کردیم که اشتباه میکند، بعد از انقلاب تعداد طلاب سنی نسبت به طلاب شیعه افزایش یافته است، منطقه بلوچ برای ما مهم است و ما اجازه دادیم که طلاب آنها تحصیل کنند.
– تمام کسانی که در گروه ریگی بودند یا فامیل اصلی او بودند، متأسفانه کشته شدند، گروه او ضعیف شده است.
– ۴ ماه شبانهروز بعد از دستگیری ریگی با او زندگی کردم، بههرحال وقتی موردی را دستگیر میکنیم خودمان هم بهنوعی دستگیر شدهایم و باید با آنها زندگی کنیم. و حتی خیلی وقتها به او تلفن دادیم و گفتیم که “با مادرت صحبت کن” و او از این کارهای ما تعجب میکرد.
– یکی از بستگان مالک با اسرائیل در ارتباط است. عربستان متأسفانه از گروههای تروریستی حمایت میکند و و آمریکا و اسرائیل، ریگی را تحریک به بمبگذاری در تهران میکردند.
– وقتی هواپیمای قرقیزی به زمین نشست به هر حال مسافران آن هواپیما ترسیده بودند، عناصر ما هم در آن هواپیما بودند، تیراندازیهایی نیز شده بود و اینها باعث شده بود که مسافران بترسند، لذا وقتی هواپیما به زمین نشست از غرفهای که در فرودگاه بندرعباس سوغاتی داشت، به مسافران هدیه کردیم.
به گزارش تسنیم، بهمنش در پایان سخنانش از همکاری شورای عالی امنیت ملی، ستادکل نیروهای مسلح و نیروی هوایی ارتش در به زمین نشاندن هواپیمای عبدالمالک ریگی تشکر و قدردانی کرد.
انتهای پیام/*